چرا هر چیزی که برای تربیت فرزندم یاد می گیرم ، نمی توانم عملی کنم ؟

چرا نمی توانم هر چیزی که یاد می گیرم را عملیاتی کنم ؟
سلام سمانه هستم ، قرار است در این مقاله ، پاسخ دو سوال بالا را یاد بگیریم ؛
یادم است وقتی شروع کردم به اینکه رفتارهای خودم را با دخترم که تازه ۳ ساله شده بود مدیریت کنم ؛ مثلا کمتر عصبانی شوم ، قبل از عصبانی شدنم کمی مکث کنم ؛ نیازِ پشت رفتارهایش را پیدا کنم ، وقتی به دلیل نرسیدن به خواسته هایش گریه و جیغ وداد می کند با او همدلی کنم و…
تمام این حرفها قشنگ بود ؛ تمام این حرفها ، گفتنش آسان بود ؛ وقت عمل که می رسید ، چیزی از این آموخته ها را به یاد نمی آوردم !
من همان سمانه ی قبل از آموزش ها بودم ؛ یادم می آمد از عجز و ناتوانی ام ، شبها را با گریه می خوابیدم ، عذاب وجدان ،ذله ام کرده بود؛ مایوس بودم از اینکه بتوانم یک روز از مادری کردنم راضی باشم !
روزها می گذشت و من هر بار در صدد استفاده از آموزش ها در جریان زندگی ام بودم ؛ مدام تکرارشان می کردم تا شاید بتوانم در عمل موفق باشم .
تا اینکه ….
یک روز بخشی از آموزش ها در جریان زندگی ، به کار گرفته شد آن هم به دست من ؛ همینطور کم کم آموزش ها می نشست در دل زندگی ام ؛ اشک هایم به اشک شوق بدل می شد ؛ اما همین که کمی از آموزش ها فاصله می گرفتم ، به همان نسبت عملکردم به مرحله ی قبلی تر نزول می کرد .
در معرض آموزش که بودم حالم خوب بود و کمی از آن ها را وصله ی زندگی ام می کردم ؛ به محض دور شدن ، وصله ها کم و کمتر میشد .
نمیدانستم چرا این اتفاق میافتد ؛ تا اینکه با کمک استاد عزیزم جناب بهرامپور، فهمیدم آنچه که مرا محدود می کند مغز عزیزم است ؛ منی که تا آن روز فکر می کردم مغزم تنها عضوی از بدنم است که عاشق یادگیری و تغییر و رشد و شکوفایی ست ؛ حالا فهمیده بودم که مغز عزیزم ، اصلا دلش تغییر و خودشکوفایی نمی خواهد ، دلش لم دادن و کاری به کارش نداشتن می خواهد ؛ آن جا بود که قیافه ی من دیدنی شده بود ؛
آخر چرا باید مغز من اینطور عملکرد داشته باشد؟
مغز ما برای حفظ بقای ما طراحی شده است ؛ از آن جا که یادگیری نیاز به صرف انرژی زیادی دارد ؛ مغایر با بقای ماست ، بنابراین مغز ما در شروع یادگیری ها ، مقاومت می کند انواع بهانه گیری ها را از خود نشان میدهد تا شاید ما از خر شیطان پایین بیآییم ؛ و حالا اگر در این مرحله ما کوتاه بیایم که مغز برنده ست و میگوید:” آخیش به لم دادنمان ادامه دهیم ، طرف اهل این کارها نبوده خوب شد انرژی صرف نکردیم که یک وقت بقایمان به خطر افتد ؛”
اما اگر این بهانه ها را نادیده بگیریم ، مغز ما باز هم شروع به بهانه تراشی می کند تا ما از قدم های اول خود بازگردیم ؛ در این مرحله چه رخ میدهد : ما هنوز آن چه که در حال آموزش هستیم را نمی توانیم پیاده کنیم و خسته میشویم و کناره گیری می کنیم و تلاش مغزمان برای ادامه ندادن یادگیری به ثمر می نشیند ؛
اما اگر ناامید نشویم ، ادامه دهیم ، آموخته ها را تکرار کنیم ، تمرین کنیم ، پا پس نکشیم ؛ آن جاست که بهانه تراشی های مغزمان به آخر می رسد و مغز عزیزمان با ما همراه میشود و سرعت یادگیری بالا میرود و ما اثرات آموزش را در زندگیمان خواهیم دید .
مغز ما برای ایجاد یک یادگیری ، لازم است تعداد مشخصی از نُرُون ها (سلول های عصبی) را در کنار هم قرار دهد ، تا یادگیری شکل بگیرد ؛ این کار نیاز به صرف انرژی زیادی دارد و مغز ، صرف انرژی زیاد را مغایر با بقای ما می داند ؛بنابراین نمی تواند هربار که ما قصد یادگیری جدید داشتیم ، شروع به صرف انرژی کند ، چه بسا ممکن است تصمیمان گذرا و موقتی و بی پشتوانه باشد و مغزمان کلی انرژی در آغاز کار صرف کرده باشد و در نهایت هیچ و پوچ ؛پس تنها ما با سماجت در یادگیری مان می توانیم به مغزمان ثابت کنیم که این یادگیری برایمان مهم و حیاتی ست و لازم است به هر ترتیبی که شده در ذهنمان شکل بگیرد ؛ اینجاست که مغزمان با ما همراه میشود و با هر بار تمرین و تکرار نرون های مرتبط را کنار هم می چیند و مسیر عصبی جدیدی برای یادگیری جدید ما ، شکل می دهد ، و اینجاست که سرعت یادگیری چشمگیر میشود و تغییر رخ می دهد ؛ پس به قول خانم کارول دِوِک ، بهتر است در آغاز کار به جای اینکه بگوییم یاد نمی گیرم یا ذهنم توانمندی پایینی دارد و آنچه در تلاشم بیاموزم را در خود حفظ نمی کند ؛ بهتر است بگوئیم : مسیر عصبی اش هنوز کامل شکل نگرفته است .
در این مقاله آموختیم که پیشرفت و تغییر و رشد و خودشکوفایی ، تنها برای کسانی است که در مسیر یادگیری های جدیدشان ، با مداومت و سماجت پیش میروند و هیچ بهانه ای را نمی پذیرند .
امیدوارم ما هم از سمج هایشان باشیم .
خوشحال می شوم در صفحه ی اینیستاگرامم ببینمتان : samane.rashidiii@
در این سایت به تربیت فرزند صحیح و علمی و اصولی می پردازیم ، دوره های موجود در سایت ، شما را در مسیر والدگری صحیح ، نگه می دارد .
درباره سمانه رشیدی
مدرس مهارتهای فرزندپروری ، دارای مدرک کارشناسی ارشد روانشناسی تربیتی ، برگزارکننده ی کارگاهها و سمینارهای فرزندپروری برای والدین مشتاق ، مدرس آموزش خانواده در مدارس ، دبیر رسمی آموزش و پرورش ، نویسنده ی کتاب و مقالات
نوشته های بیشتر از سمانه رشیدی
دیدگاهتان را بنویسید